صفیر آرانی
اشعار آیینی شاعر اهلبیت(علیهم السلام) رضا حمامی آرانی
عروس اشك
شام عزا به سينۀ مضطر شروع شد
فرياد و آه و زمزمه ديگر شروع شد
راحت نبود گريه كند بر گلش رباب
حالا عزا و گريه به اصغر شروع شد
فرصت نشد كه گريه كني بر علي بيا
در خيمهاي كه روضۀ اكبر شروع شد
اينجا سكينه وصف علمدار ميكند
سوز عزاي ساقي لشكر شروع شد
هركودكي نشان دهد از درد، گوش خود
شرح غم كشيدن معجر شروع شد
لشكر براي كوفه مهياي رفتن است
حالا وداع با تو برادر شروع شد
نجمه عروس اشك نشانده به حجلهگاه
با گريه جشن قاسم بيسر شروع شد
تا منتشر به كرببلا شد غريبيت
ديگر به خيمه حمله لشكر شروع شد
اي پاسبان خيمۀ زينب بيا ببين
آوارگي و غصۀ خواهر شروع شد
*********
صفحه قبل 1 صفحه بعد